اشعار احمدیزدانی



بسته شد بازهم کمر از ما

تا بگیریم یقه از آمریکا

دامب دامب ترامپ شر شده است

ضرب شصتی نخورده تا حالا

نیستیم اهل جنگ و خونریزی

دور باشد خدا کند از ما

وقت تحمیل آن دگر ساکت

ننشینیم مثل پشمک ها

دودمان خراب آل سعود

میرود جمعشان به روی هوا

جنگ جنگ است و عزت و شرف است

یک کتاب است بحث این معنا.

احمد_یزدانی


‍ ای خالق من ، پرده برانداز ببینم

عشقی که جهان عاشق آنست چه عشق است؟

دیوار ندارد و درش باز به هرکس

وابستگیش دربدری هست ، چه عشق است؟

سوزانده و از بوی خوشش عالم و آدم

چون باده ن گشته از آن مست چه عشق است؟

سیراب کند با عطش هر تشنه لبی را ،

در بند کشد هرکه که دل بست ، چه عشق است؟

گویند که افلاک بنا شد به وجودش ،

هر دسته که همراه شده ، نگسست چه عشق است؟

از کرببلا جاری و در جوی جهان است

شاهراه جهان است نه بن بست ، چه عشق است؟

#احمد_یزدانی

#کربلا #اربعین #راهپیمائی_اربعین

.@ahmadyazdany


پرسپولیس ، ای موشک سرخ وطن ، یاقوت ایران

پرسپولیس، ای سرخی خون رگ پیرو جوانان

متّحد هستید و باهم ، ارتشی جنگنده ، همدل

آتش توپخانه را روشن کنید ای گلعزاران

جای جای کشور از عشق شما دارد سخن ها

تا به قُلّه یک قدم مانده و یک بازی به میدان

می رسد از هرطرف سوی شما احساس مثبت

از تمام خانه ها ، شهر و ده و استان به استان

نامتان رُعب آور است در خانه تنگ  رقیبان

مرد میدانهای سخت هستید و عشق دوستداران

سلطنت بر آسیا در انتظار سینه سرخان

کرده اید السدّ قلدر را چنان مخروبه ویران

موشک هستید هرکدام و نقطه زن ، حسّاس و کاری

وه چه غوغا میکند شوت شما ای پهلوانان

فرشی از گل زیر پاتان ، روبرو گل ، پشت سر گل

مست بوی گل تمام کشور از گلها عزیزان

پرسپولیس قهرمان ای قبله ی قرمز پرستان

از تو قرمز شد چو خون سرخ ما فوتبال ایران

جای تو در قلب عشّاق تو محفوظ است و محکم

عاشقان باکی ندارند از غم باران و طوفان

خون ما سرخ و شما سرخ و همه سکّونشینان

چشممان بر ساق پا و لحظه ی گل ،سوت پایان .

#احمد_یزدانی

#پرسپولیس

#جام_باشگاههای_آسیا

@ahmadyazdany

.


منفعت شد گور دنیای جدید

اینچنین وضعی جهان هرگز ندید

روزِ روشن قتل و غارت میکنند

باج خواهی های شیطان شد شدید

خادمان مسلمین از قاتلان

آسمان لو داد شرّ و مکر و کید

در تمام عالم ایران مستقل

بر مواضع مانده محکم چون حدید

گشته اند همدست هم بر ضدّ او

نام حق ناحق بلرزاند چو بید

اربعین پیغام باهم بودن است

کربلا اوجی که باید رفت و دید .

#احمد_یزدانی

#کربلا 

#اربعین 

#بین_الحرمین

.


یا حسین ابن علی ، دلبستگانت آمدند

یا حسین ابن علی، وابستگانت آمدند

از تمامی جهان بر سر ن، ان؛

عاشقانت ، پاکبازان ،اخترانت آمدند

گوئیا شصت ویک هجری رسید از گرد راه

گفتی هل من ناصر آقا شیعیانت آمدند

عشق تو در خونشان مثل هوای زندگیست

تو ندا دادی و از دردی کشانت آمدند

تو تمام هستی ما مستی ما یا حسین

خنده کن سالارما ، گریه کنانت آمدند

چشم دنیا خیره شد بر زائرانت یا حسین

گوئیا از برکه ها نیلوفرانت آمدند

تو امام ما و ارباب تمام کائنات

حاکم دلها شمائی ، نوکرانت آمدند

نینوا غرق عزا غرق غم جانکاه تو

دید با چشمان خود کرّوبیانت آمدند

گفت یزدانی به راه شیری غشاق تو

یک ستاره از دل صد کهکشانت آمدند .

.


خدایا گوشه ی چشمی بفرما

که هر رنجی شود رحمت به لطفت

بکن شادی برایم غُصّه ها را

شود ناراحتی راحت ز لطفت

بکن تاریکیم را نور خالق

بده پایان شب فرقت به لطفت

بکن زشتی به زیبائی مبدّل

گرفتاری مده شدّت به لطفت

شود هر قهر از من مهربانی

بده آرامش و عزّت به لطفت

بکن امکان پذیر هر کار سختم

بکن ترسم تو امنیّت به لطفت

خداوندا تو تنها تکیه گاهی

بکن ضعف مرا قدرت به لطفت

تمام لحظه هایم را پر از عشق

بده در بندگی همّت به لطفت .

.


بگذر و از خانه قلبم برو

زله ام ، درد و پریشانیم

گفته و هرگز نشنیدی چرا؟

باعث بدبختی و ویرانیم

حادثه ام ، منتظر واقعم

دور شو من عنصر بحرانیم

دامن هرکس که بگیرد پَرَم

شعله ی سرکش و پشیمانیم

راه خودت را بکش و دور شو 

ابر سیاه شب ظلمانیم  .

.


دیده ام در یک شب تاریک راز

گور بود و من در آن بودم دراز

فرق بسیاری میان من و من

مثل فرق بانماز و بی نماز

بندگی میکردم از روی ریا

بوده ام از ذلّت خود سرفراز

هر بدی را مرتکب در خلوتم

باطنی مسموم ، ظاهر سروناز

هرچه گفتم هرچه کردم با نظر

از حقیقت دور ، در بند مجاز

چون اسیری که شدم گُم در خودم

کفر و ایمان کار و کسبم ، یک نیاز

یک تصادف روشنی شد در دلم

عبرتی آورد با خود کارساز

بندگی از سر گرفتم ، بنده ام

میکنم از نفس و شیطان احتراز

باقیش را من نمیدانم دگر

راهی هستم در نشیب و در فراز

صبر فی لله برگزیدم ، ترک خویش

هستم از عالم و آدم بی نیاز

هر اسیری در خودش گُم میشود

گُم شدم پیدا نمودم خویش باز

صبر بالله صبر عبد پایدار

جستجویش میکنم از دیرباز

مزد هرکس در ازای کار اوست

سعی بی مزد است سخت و جانگداز .

.


ای خدا ، ای خالق عشق و شعور

ای خداوند گرامی ای غفور

کن کمک تا آنکه برداریم ما 

گام دوّم را قوی تر ، با غرور

کشور ایران کند با اقتدار

از گذرگاه خطرناکش عبور

با تعمّق کرده دشمن را فلج

حق شود حاکم در اجرای امور

حال و روز تک تک مردم شود

پر زشادیهای همراه سُرور

صبر آنها میوه ی خود را دهد

صلح و خوبیِ فراوان، با وفور

روبروی ظلم و جور شرق و غرب

گشته دولتهای اسلامی جسور

یک نگاه تازه حاکم تا از آن

رهبران مسلمین گشته فکور

از تشرهای شیاطین واهمه

گردد از کلّ مسلمانان به دور

ضربه کاری خورد دشمن ز ما

بوده در راه هدف ملّت صبور

دشمن مستکبر و منفور ما

رفته با امیال شیطانی به گور

فصل اطمینان خاطر آمده

چای چالش خانه گردد غرق نور

بستر عالم شود آماده تا ،

حضرت صاحب بفرماید ظهور ،

،


باران توطئه ها بر ثمر نشست

در کُنجِ فقر پدر با پسر نشست

فاسد شدند گروهی از حاکمان

زخم زبان مدّعیان هم به بر نشست

 

مدیون تک تکِ افراد  میهنند

خوردند و رفته بدامان دشمنند

بدنام و مفتضح و خرابی همیشگی

آوارگان غربت و همخواب ماتمند

 

چپ یا که راست یکی بوده در نظر

یده اندو فراهم شد این خطر

شاید که چشمه شود بسته با دو بیل

سیلاب را نبود چاره ای دگر

 

میگویم از غم مردم که عالی اند

در وقت جشن و عزا مثل قالی اند

هرکس که آمده پا روی شانه هاست

همواره دست دو وَ احتمالی اند

 

میگویم اینکه وطن جای پاکی است

ذاتِ گوهر هنرِ تابناکی است

مادر عزیز همه نور چشم ماست

مام وطن اسیر غم شرمناکی است

 

میگیرد عاقبت یقه ی را شهید

کشور فراز و فرودی زیاد دید

در گوشه گوشه ی این خاک داده اند

با خون بمردم خود شاهدان نوید


در دل شب روز اندیشیده ام

نور را در متن ظلمت دیده ام

همنشینم آتش سوزنده بود

بارها من شعله ور گردیده ام

تن به زیر بار و دل آزاد بود

در زمان سوختن خندیده ام

با یقین در معبر تنگ زمان

هرچه را میخواستم بخشیده ام

بوستان عمر من پربار شد

میوه داد و من از آنها چیده ام

نیست دیگر آرزوئی در دلم

شاگردم از خالق نادیده ام


ز دست عدّه ای درگیر شهرت

گرفتار خیانت گشته ملّت

خدایا نسل آنها را برانداز

و یا با لطف خود فرما هدایت

تلاش و سعیشان القاء ظلم است

و شانتاژ کرده مردم را بشدّت

وجود و راهشان نوکرمآبی

شده آلوده ی هرگونه نکبت

نمک خوردن ، نمکدان را شکستن

بود استیل قوم بی کفایت

شده بازیچه ی دست جواسیس

نمک پاشیده بر زخم از رذالت

ز بسکه مهربانی دیده آنها

طلبکاری شده مانند عادت

چنان ان پر زور زمانند

که صاحبخانه را رانده به قدرت


عقل اگر بود وطن را غم بن بست نبود

کرونائی که برایش بکند مست نبود

عقل اگر بود همه باهم و همدل بودیم

این مرض مثل شفا یکدل و یکدست نبود

عقل اگر بود نمی رفت کسی در جاده

شخص ویروس چنین غرّه و بدمست نبود

عقل اگر بود جهان وحدت ما را میدید

یک تردّد که خطر دارد و بد هست نبود

عقل اگر بود نبودیم سوار کشتی

و به غرقش هنر و بی هنر همدست نبود

عقل اگر بود یکی بوده همه چون یک مشت

جراتی تا که بماها بزند دست نبود

عقل اگر بود نمی خواند رجز یک ویروس

خوره روح و روان بیشرف و پست نبود

بازهم شکر خدا ، جای تشکّر باقیست

وضع ما بدتر از اینی که کنون هست نبود !

#کوتوال_خندان


در دل تاریک شب برق نگاهی نیز هست

آسمان را در سیاهی رقص ماهی نیز هست

یوسف از عمق مرارت ها عزیز مصر شد

استجابت در دعا از بی پناهی نیز هست

تاج عزّت بر سرش دارد زلیخا وقت مرگ

با گنهکاران گناه بیگناهی نیز هست

آنهمه دلدادگی ها و سرانجامش وصال

عاشقان را گرمیِ پشت و پناهی نیز هست

گرچه گاهی بی وفائی می‌شود آزار دل

حضرتِ عبّاسِ همچون قرصِ ماهی نیز هست

آهِ مظلومان عالم آتشی سوزنده است

شعله در هرخرمنی با سوزِ آهی نیز هست

دل به امّید وصال دوست بستیم و خوشیم

با ولیّ عصرمان مرگِ تباهی نیز هست.

#احمد_یزدانی


خیال شهر ناراحت ، گذرها سرد و مسدود است

اجاق سینه پر آتش و خانه مملو از دود است

زبان نیشدار دشمنان در چندشش غرق است

سخن گفتن به پچ پچ گفتگوها بغض آلود است

نگاه شهر غرق بیکسی ، کس ها گرفتارند

بجز غم مردم از حسرت سرشکی را نمی بارند

خبر آبستن ترساندن است و دیرها زود است

غم چشم عزیزان بر عزیزان دردآلود است

زمان مرگ و میر دسته جمعی زنده شد از نو

همه ترسیده مخفی کرده او از من و من از تو

پرستاران و دکترها به استقبال مرگ خود

نگاه خانواده بر عزیزانش غم آلود است

سخن ها از سر یأس است و استیصال ودلسردی

رواج ناامیدی خنجری بر قامت مردی

هدف نابودی فریاد عزّتمندی مردم

کرونا در رجز خوانی و مهمانی که مطرود است

نرفت از یاد ملّت جنگ دوّم مرگ و بیماری

نگاه انگلستان و خیانت‌های تکراری

همه پشت همیم و شادی و غمهای ما باهم

یکی هستیم و این بودن به ما از هر نظر سود است

در این هنگامه ی درد و عذاب و سختی و محنت

عیار ملّتی روشن شود در کوره ی همّت

نباشد راه حلّی جز خردمندی در این بحران

فقط امّید را یارای فتح کاخ نمرود است .

#احمد_یزدانی


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

فلش | فلش چت | چت روم فلش | فلش گپ | گپ فلش گروه موزیک عارف قلی زاده ما Top Game News and Guide همیار مارکتینگ | آموزش بازاریابی دیجیتال Mike خرید و فروش باغ ویلا در شهریار samad1001.com سایت دانش فروشگاه فایل